[فعل]

to stay

/steɪ/
فعل ناگذر
[گذشته: stayed] [گذشته: stayed] [گذشته کامل: stayed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ماندن

معادل ها در دیکشنری فارسی: بودن ماندن
مترادف و متضاد linger remain reside wait depart go leave move
  • 1.James had to stay after school to complete the assignment.
    1. "جیمز" مجبور شد بعد از (تمام شدن ساعت) مدرسه بماند تا (آن) تکلیف را تمام کند.
to stay (at) home
در خانه ماندن
  • 1. Because of the snow, schools have been closed and children told to stay home.
    1. به‌دلیل (بارش) برف، مدرسه‌ها تعطیل شده‌اند و به بچه‌ها گفته شده است که در خانه بمانند.
  • 2. She stayed at home while the children were young.
    2. وقتی بچه‌ها کوچک بودند، او خانه می‌ماند [سرکار نمی‌رفت].
to stay late/long
تا دیروقت/مدت طولانی ماندن
  • 1. I have a meeting at three so I can’t stay long.
    1. من ساعت سه یک جلسه دارم، بنابراین نمی‌توانم مدت طولانی [زیاد] بمانم.
  • 2. I'm staying late at the office tonight.
    2. من امشب تا دیروقت در اداره می‌مانم.
to stay behind
ماندن (در جایی بعد از رفتن بقیه افراد)
  • Can you stay behind after the others have gone and help me clear up?
    می‌توانی بعد از اینکه دیگران رفتند، بمانی و در تمیز کردن کمکم کنی؟
to stay in shape
روی فرم ماندن
  • You should stay in shape.
    باید روی فرم بمانی.
to stay + adj
به حالتی ماندن [بودن]
  • 1. He never stays angry for long.
    1. او هرگز برای مدت طولانی عصبانی نمی‌ماند.
  • 2. I can't stay awake any longer.
    2. دیگر نمی‌توانم بیشتر بیدار بمانم.
  • 3. My father's store stays open till midnight.
    3. مغازه پدرم تا نیمه‌شب باز می‌ماند [است].
to stay doing something
ماندن و کاری را انجام دادن
  • They stayed talking until well into the night.
    آن‌ها تا نیمه‌شب ماندند و حرف زدند.
to stay + adv./prep.
در حالتی ماندن
  • 1. I don't know why they stay together.
    1. نمی‌دانم چرا آن‌ها با هم می‌مانند.
  • 2. Inflation stayed below 4% last month.
    2. ماه گذشته، تورم زیر 4 درصد ماند.
to stay + noun
چیزی ماندن
  • We promised to stay friends forever.
    ما قول دادیم که تا ابد دوست بمانیم.
کاربرد فعل stay به معنای ماندن
معادل فارسی فعل stay "ماندن" است. معانی این فعل عبارتند از:
-برای مدتی معین به بودن در جایی مشخص ادامه دادن، بدون هیچ حرکتی یا بدون ترک آن مکان. مثال:
"to stay in bed" (در تخت (باقی) ماندن)
- بدون تغییر در حالت یا وضعیت مشخصی ماندن. مثال:
".We promised to stay friends for ever" (ما قول دادیم که تا ابد با هم دوست بمانیم.)
- به عنوان مهمان به‌صورت موقت در جایی زندگی کردن. مثال:
".My sister's coming to stay for a month" (خواهرم دارد می‌آید که یک ماه (به‌عنوان مهمان پیش ما) بماند.)

2 اقامت داشتن (در جایی) ماندن

معادل ها در دیکشنری فارسی: اتراق کردن اقامت کردن
مترادف و متضاد board lodge
to stay in/at a place
در جایی اقامت داشتن
  • 1. I stayed three nights at my cousin's house.
    1. سه شب در خانه پسرعمویم اقامت داشتم.
  • 2. We stayed in a hotel last time when we were here.
    2. آخرین باری که اینجا بودیم، در یک هتل اقامت داشتیم.

3 عقب انداختن به تعویق انداختن

مترادف و متضاد delay postpone put off
to stay something
چیزی را عقب انداختن
  • 1. The governor stayed the execution until the appeal could be heard.
    1. فرماندار، اعدام را تا زمانی که فرجام [استیناف] شنیده شود، عقب انداخت.
  • 2. We shouldn't stay the charges.
    2. ما نباید اتهامات را به تعویق بیندازیم.
[اسم]

stay

/steɪ/
قابل شمارش

4 اقامت

معادل ها در دیکشنری فارسی: اتراق
مترادف و متضاد stop vacation visit
to enjoy one's stay
از اقامت خود لذت بردن
  • Did you enjoy your stay in Tokyo?
    از اقامتت در "توکیو" لذت بردی؟
stay in/at someplace
اقامت در جایی
  • I met her towards the end of my stay in Los Angeles.
    او را در اواخر اقامتم در لس آنجلس ملاقات کردم.
long/short/overnight ... stay
اقامت طولانی/کوتاه/یک شبه و...
  • During his long stay in the south, he painted only one portrait.
    در طول اقامت طولانی‌اش در جنوب، او تنها یک پرتره نقاشی کرد.
to extend/prolong one's stay
اقامت خود را طولانی کردن
  • He could not be persuaded to extend his stay.
    او مجاب نمی‌شد که اقامتش را طولانی کند.
کاربرد اسم stay به معنای اقامت
اسم stay در اینجا به مفهوم "اقامت" است. stay یا اقامت به مدت زمان ماندن یا دیدار فردی از جایی (شهر، کشور و ...) اشاره دارد. مثال:
"?Did you enjoy your stay in Tokyo" (از اقامتت در "توکیو" لذت بردی؟)

5 تعویق تأخیر

مترادف و متضاد delay postponement
a stay of execution/prosecution
تعویق اعدام/محاکمه
  • The judge granted a stay of prosecution.
    قاضی حکم تعویق محاکمه داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان

玻璃钢生产厂家铜玻璃钢雕塑效果怎么样镜面玻璃钢彩绘雕塑蒙城商场大型美陈玻璃钢雕塑案例东莞制造玻璃钢座椅雕塑江苏装饰商场美陈市场报价定制蓝色玻璃钢花盆鹤壁玻璃钢动物雕塑哪里有黔西南商场美陈图片新余玻璃钢牛雕塑菏泽玻璃钢浮雕镜面不锈钢雕塑河南环保玻璃钢雕塑价位郑州关公玻璃钢雕塑价格福建商业商场美陈制造临江玻璃钢牛雕塑海洋玻璃钢雕塑厂家模压玻璃钢花盆黔东南商场美陈样式玻璃钢卡通人物雕塑哪家好沈阳商场开业美陈烟台玻璃钢广场雕塑价格玻璃钢休闲椅雕塑批发价格镇江商场国庆美陈玻璃钢雕塑行业代码淄博人物玻璃钢雕塑厂家西双版纳玻璃钢雕塑设计深圳玻璃钢雕塑设计公司商场雨棚灯光美陈山东玻璃钢艺术雕塑漯河公园水景校园玻璃钢雕塑香港通过《维护国家安全条例》两大学生合买彩票中奖一人不认账让美丽中国“从细节出发”19岁小伙救下5人后溺亡 多方发声单亲妈妈陷入热恋 14岁儿子报警汪小菲曝离婚始末遭遇山火的松茸之乡雅江山火三名扑火人员牺牲系谣言何赛飞追着代拍打萧美琴窜访捷克 外交部回应卫健委通报少年有偿捐血浆16次猝死手机成瘾是影响睡眠质量重要因素高校汽车撞人致3死16伤 司机系学生315晚会后胖东来又人满为患了小米汽车超级工厂正式揭幕中国拥有亿元资产的家庭达13.3万户周杰伦一审败诉网易男孩8年未见母亲被告知被遗忘许家印被限制高消费饲养员用铁锨驱打大熊猫被辞退男子被猫抓伤后确诊“猫抓病”特朗普无法缴纳4.54亿美元罚金倪萍分享减重40斤方法联合利华开始重组张家界的山上“长”满了韩国人?张立群任西安交通大学校长杨倩无缘巴黎奥运“重生之我在北大当嫡校长”黑马情侣提车了专访95后高颜值猪保姆考生莫言也上北大硕士复试名单了网友洛杉矶偶遇贾玲专家建议不必谈骨泥色变沉迷短剧的人就像掉进了杀猪盘奥巴马现身唐宁街 黑色着装引猜测七年后宇文玥被薅头发捞上岸事业单位女子向同事水杯投不明物质凯特王妃现身!外出购物视频曝光河南驻马店通报西平中学跳楼事件王树国卸任西安交大校长 师生送别恒大被罚41.75亿到底怎么缴男子被流浪猫绊倒 投喂者赔24万房客欠租失踪 房东直发愁西双版纳热带植物园回应蜉蝣大爆发钱人豪晒法院裁定实锤抄袭外国人感慨凌晨的中国很安全胖东来员工每周单休无小长假白宫:哈马斯三号人物被杀测试车高速逃费 小米:已补缴老人退休金被冒领16年 金额超20万

玻璃钢生产厂家 XML地图 TXT地图 虚拟主机 SEO 网站制作 网站优化